شیران
7- چرا با اینکه بعد از رضاخان سازمانهای زیادی تشکیل شد،گروههای مذهبی و روحانی در رهبری نهضت قرار گرفتند؟فراموش نشود که تودهایها و سکولارها بر ضد روحانیت فعالیت چشمگیری داشتند؟
قبل از مشروطه در ایران صدای آزادیخواهی از یوغ استبداد و استعمار شروع شده بود و گروهها و احزاب، با گرایشات ایدئولوژی مختلف به وجود آمده بودند که عمدهترین گرایشات گروههای بزرگ در ایران گرایش به مذهب بود که به رهبری علماء هدایت یافته و شکل گرفته بودند، چنان که در تاریخ ایران قبل از دوره رضاخان اندک تأملی کنید و صفحات تاریخ مشروطه در ایران را ورق بزنید، این مطلب برای شما روشن خواهد شد. بنابراین اگر منظور شما از گروهها، «احزاب» سیاسی باشد، تاریخ شکلگیری آنها قطعاً به دوره قبل از رضاخان بر میگردد. و اکثراً گردانندگان آنها نیز از علمای روحانی بودهاند.[1] امّا بعد از به قدرت رسیدن مستبدانه رضاخان در ایران با حمایت استعمارگران خصوصاً انگلیس این گروهها و احزاب با فراز و فرود و ضعف و قدرت حضور داشتند و سرسختترین دشمن استعمار و استبداد رضاخانی شهید سید حسن مدرس بود که در هر فرصتی دفاع از ایران و هویت و استقلال آن را وظیفه خود میدانست.[2]
در مجلس و در هر جا که حضور داشت مبارزی خستگی ناپذیر بود که تاریخ نظیرش را در استعمار و استبداد ستیزی کمتر دیده است.[3] مردم همیشه بیدار این سرزمین به قدری هشیار بودند که مردان مدافع از آزادی و استقلال وطن خویش را شناخته و از آنها حمایت میکردند. بر این اساس بود که به مدرس رأی داده و او را به مجلس برای دفاع از حقوق و حدود و ثغور کشور خویش میفرستادند. اگرچه در طول تاریخ ایران خصوصاً بعد از دوره قاجاریه عدهای مدافع و نماینده استعمارگران در ایران بوده و از سادگی مردم سود جسته و با شعارهای تجددطلبی و فریبنده آنها را اغفال نموده و برای خود احزابی تشکیل میدادند که یا به غرب سرمایهداری و یا به شرق کمونیستی وابسته بوده و از آنها خط و مشی سیاسی اتخاذ میکردند،[4] همین گروهها بودند که زمینه انحراف مشروطه خواهی را در ایران به وجود آورده و مقدمات قدرت گیری رضاخان را فراهم نموده[5] و حکومت مردم سالاری دینی مردم ایران را سالها به تأخیر انداخته و اسباب غارت ذخایر نفتی و ... را برای غارتگران مهیا نمودند، و این حقیقتی است که برای مردم ایران هرگز پوشیده نیست که چه خسارت عظیمی برای علم فرهنگ و صنعتِ این سرزمین از این ناحیه وارد شده است. در طول تاریخ ایران بعد از اسلام علمای مذهبی سابقه درخشان مبارزاتی در راه استقلال ایران و در راه دفاع از اسلام داشتهاند که مردم به خوبی از آن آگاهند، اگر در جنگل میرزا کوچکخان[6] برای دفاع از حیثیت دینی و استقلال کشور مبارزه میکند یک روحانی غیور است و اگر سید جمال الدین[7] اسدآبادی ندای اسلامخواهی سر میدهد، یک تحصیلکرده روشنگر حوزوی است، اگر مشروطه خواهی گامی در جهت رهایی از قید استبداد است، توسط علمای حوزه نجف و علمای سایر بلاد حمایت میشود،[8] در برابر مفاسد رضاخان که برای نابودی ارزشهای اسلامی اقدام میکند روحانیت اولین قشری بود که معترض شده و در برابر این اقدامات قیام میکنند.[9]
لیاقت و شایستگی رهبری در نهضت را باید به کسی واگذار کرد که مدافع حقوق مردم و ارزشهای فرهنگی باشد، تودهایها و سکولارها که ضد دین و وابسته به کمونیستها و یا امپریالیسم بودند، در واقع یکی از بازوان استعمار محسوب میشوند که برعلیه عقاید مذهبی مردم و برای بدنام کردن روحانیت در گوشه و کنار هرج و مرج ایجاد میکردند و هرگز داعیه استقلال طلبی و دفاع از استقلال نداشتند، همین حزب توده بودند که در روستا و شهرها به غارت اموال و به تعدی به مردم مشغول بودند و وابسته به حزب کمونیست شوروی سابق بودند و مساجد و شهرها را به اصطبل اسبهای خود و سربازخانه تبدیل کرده بودند.[10] امّا روحانیت شیعه و مراجع عظام تقلید با صداقت در هر فرصتی از استقلال کشور دفاع نمودهاند، در کنار این قشر عظیم فداکار و مبارز اقشار تحصیلکرده در دانشگاهها نیز با هدایتپذیری و الهام از این رهبران مبارزات پیگیری داشته و فداکاری نمودهاند.[11]
علت اصلی محوریت علماء در رهبری جامعه سوابق درخشان مبارزاتی آنها و درک و شعور حمایت مردم از آنها و ساختار ایدئولوژی حاکم بر جامعه ایرانی میباشد که در آن مردم مطیع مراجع تقلید و روحانیت میباشند، نقطه پیوند مستحکم بین مردم و روحانیت شیعه ریشه در قدرت مذهبی در بین مردم شیوه و منش زیستی علماء دارد.[12]
در دوره مبارزات قبل از پیروزی انقلاب نیروهای مختلفی در صحنه بودند که ایدئولوژی آنها برای مردم ناشناخته بود که پس از پیروزی انقلاب آنها از مردم جدا شده و هر یک از این گروهها راهی برای خود گرفته یا به مردم پیوستند و یا به کارشکنی پرداخته و برعلیه نظام صف کشیدند، حزب توده و تودهایها اغلب قبل پیروزی انقلاب سرکوب شدند و بقایای آنها نیز به خارج گریختند، بقیه گروهها نیز با همراهی نظام ادامه راه دادند، اگرچه عدهای از آنها نیز کنار کشیده یا منزوی شدند و یا به خارج از کشور رفتند، مهم مردم بودند که در صحنه ماندند و از انقلاب خویش دفاع نموده و خواهند نمود.
برای مطالعه بیشتر به کتاب تاریخ سیاسی معاصر، نوشته سید جلال الدین مدنی مراجعه کنید.
-----------------------------------------------
[1] . ر.ک: دکتر مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، چ سوم، تهران، علمی، 1371، ج 1 و 2و 3، ص 238 و 198 و 194 و 357.
[2] . ر.ک: محمد ترکان، مدرس در پنج دوره تقنینیه، چ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367، ص 6 ـ 7.
[3] . ر.ک: عبدالعلی باقی، مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، چ اول، قم، انتشارات گواه، 1370، ص 20 ـ 68.
[4] . مانند پیشه وری و تقی زاده و رهبران کمونیستها در ایران و احزاب دیگری که وابسته به غرب بودند.
[5] . سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، جامعه مدرسین، بیتا، ص 170 ـ 235.
[6] . روحانی، نهضت امام خمینی، چ اول، تهران، مرکز اسناد، 1372، ج 3، ص 80.
[7] . همان، ص 71.
[8] . ر.ک: مهدی ملک زاده، پیشین، علمای نجف و مشروطه.
[9] . مدنی، پیشین، ج 2، ص 12.
[10] . ر.ک: محمد جواد، مجاهد، جنایات کمونیست با وعده و وعید، چ اول، مشهد، انتشارات سعید، 1354، ص 50 ـ 92.
[11] . مدنی، پیشین، ص 325 و 440.
[12] . ر.ک: علامه امینی، شهیدان راه فضیلت، چ اول، تهران، انتشارات روزبه، بیتا، ص 411.
( اندیشه قم )
Design By : Pichak |