سفارش تبلیغ
صبا ویژن
































شیران

حوزه‌های ضعف آمریکای امروز
 گفتگو بادکتر فؤاد ایزدی
دکترای ارتباطات سیاسی و استادیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران

«در قضایاى داخلى هم - که آمریکائى‌ها سعى میکنند این را پنهان کنند - آمریکا دچار ضعف است. نمیخواهند اقرار کنند که دچار ضعفند. اوباما در سخنرانى چند روز پیش در کنگره، کمترین اشاره‌اى به این نکرد که ملت آمریکا بیش از چهار ماه است که توى خیابانهایند! توى این هواى سرد، در سرتاسر آمریکا، در ایالتهاى مختلف، این همه مردم بیایند توى خیابانها بایستند، در مقابل فشار پلیس و ضربه‌هاى سخت پلیس ایستادگى کنند، این قابل اشاره کردن نبود؟!»1
دکتر فؤاد ایزدی، استادیار دانشکده‌ی مطالعات جهان دانشگاه تهران و دکتری ارتباطات سیاسی، در گفت‌وگوی زیر به بررسی وضعیت داخلی ایالات متحده‌ی آمریکا در حوزه‌های مختلف و عوامل داخلی ضعف این کشور پرداخته است.

کثر کسانی که تحولات منطقه‌ای و جهانی را پی می‌گیرند، بر این باورند که آمریکای فعلی با آمریکای دو دهه‌ی پیش یکی نیست. آیا در خود آمریکا هم این موضوع را بررسی کرده‌اند؟ شما وضعیت کنونی آمریکا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سال‌ها است که محققان بسیاری بحث افول قدرت و نفوذ آمریکا را مطرح می‌کنند. مثلاً چارلز کوپکن -استاد دانشگاه جرج‌تاون- در کتابش به بررسی این افول آمریکا پرداخته است. بسیاری دیگر از چهره‌های مشهور دانشگاهی و سیاست‌مداران سابق آمریکا نیز این مسئله را اذعان کرده‌اند. رابت رایس -وزیر سابق تجارت استراتژیک آمریکا- اخیراً در مقاله‌ای بحث افول قدرت اقتصادی آمریکا را بررسی و تحلیل کرده است. یکی از دلایل اصلی تضعیف موقعیت سیاسی آمریکا در دنیا به سبب مشکلات اقتصادی اخیر آمریکا است. دولت آمریکا حتی در تصویب بودجه‌های نظامی نیز مانند سابق نمی‌تواند هر چه را که بخواهد، اختصاص دهد. آمریکای امروز، در چهار حوزه دچار ضعف است.

در حوزه‌ی فرهنگی و اجتماعی، فساد اخلاقی آمریکا در سطح فاجعه‌باری است. البته این موضوع به معنی آن نیست که همه‌ی شهروندان آمریکایی فاسد هستند، اما آمارهایی مثل میزان تولید فیلم‌های مستهجن و هزینه‌ی آن می‌تواند برای این سنجش مناسب باشد. نتیجه‌ی پژوهش یک استاد آمریکایی که چند وقت پیش منتشر شد، این بود که هزینه‌ی تهیه و توزیع فیلم‌های مستهجن در آمریکا از هزینه‌ی تمام محصولات دیگر مثل کتاب و مجله یا فیلم‌های معمولی و سی‌دی‌های موزیک بیشتر است. آمارهای بالای کودک‌آزاری یا تجاوز و مانند آن، نشانه‌ی آشکار اوضاع فاجعه‌بار اجتماعی و فرهنگی آمریکا است.

دوم، حوزه‌ی سیاست داخلی است. جنبش وال‌استریت در واقع یک واکنش اعتراضی به سیستم بسته‌ی دو حزبی یا دیکتاتوری دو حزبی است. بسیاری بر این باورند که این دو حزب در واقع دو جناح از یک حزب هستند که اجازه‌ی ورود کسی جز خود را به سیاست و اقتصاد و عرصه‌ی حکومت نمی‌دهند. سیستم حکومتی آمریکا به این دلیل که در خدمت آن یک درصد حاکم است، کاملاً فاسد شده است. خود کلینتون هم در سخنرانی اخیرش در کنگره به این موضوع اشاره کرد. او گفت که وان واست -از ثروتمندان بزرگ آمریکایی- به او گفته مالیاتی که می‌دهد، کمتر از مالیاتی است که منشی‌اش می‌پردازد. حتی اوباما به این موضوع اشاره کرد که میلیاردرها و یک‌درصدی‌ها قوانین را طوری نوشته‌اند که به نفع خودشان باشد. بنابراین سیستم سیاسی آمریکا هم فاسد است و نهایتاً آن کارهایی را که باید، برای مردم انجام نمی‌دهد.

اما برخی معتقدند که این جنبش تنها مقاصد اقتصادی دارد و نظام لیبرال‌دموکراسی می‌تواند آن را مانند بحران‌های قبلی کنترل و مدیریت کند. با این وصف، جنبش وال‌استریت چه ارتباطی به عمیق شدن فساد و فشار نظام سرمایه‌داری دارد؟ نکته‌ی دوم این‌که آیا ممکن است جنبشی که رنگ و بوی اقتصادی دارد، به‌تدریج تبدیل به یک خودآگاهی اجتماعی و سیاسی در مردم شود؟ 

در سال 2010 دادگاه عالی آمریکا محدودیت‌های مختصر و کمرنگ ثروتمندان و سیاسیون را کمرنگ‌تر کرد. این دادگاه اعلام کرد که شرکت‌ها هم مثل افراد می‌توانند به‌راحتی به کاندیداهای مورد نظرشان کمک مالی کنند. نتیجه‌ این شد که یک‌درصدی‌ها با استفاده از منابع شرکت‌های خود، به‌راحتی ‌توانستند بر سیاسیون نفوذ داشته باشند. در اعتراض به این مصوبه، یکی از معترضین وال‌استریت در پلاکاردش نوشته بود: «زمانی من باور می‌کنم که یک شرکت، یک انسان است که ایالت تگزاس یکی از آنها را اعدام کند.» این وضعیت همین‌طور بدتر هم می‌شود. در حقیقت تحمل مردم آمریکا تمام شده است. یعنی می‌بینند سیستم حکومتی فاسد است و مشکلات اقتصادی هم بر آنها فشار می‌آورد. بنابراین سومین حوزه، حوزه‌ی اقتصاد است.

اما جنبش وال‌استریت تنها جنبه‌ی اقتصادی ندارد. اگر این جنبش فقط به وضعیت بد اقتصادی اعتراض داشت، باید دو سه سال قبل این شکل می‌گرفت. می‌دانید که یک شوک و رکود جدی اقتصادی در سال‌های 2007 و 2008 پیش آمد و اگر این حرکت فقط جنبه‌ی اقتصادی داشت، همان‌وقت باید این جنبش اتفاق می‌افتاد، اما از 2008 تا 2010 خبری نشد و 2011 این جنبش راه افتاد و این پس از خیزش‌های بیداری اسلامی بود. پس از فراخوان اولی که در ماه سپتامبر دادند که مردم چادر بیاورند و برپا کنند، خود معترضین گفتند این الگویی است که ما از میدان التحریر گرفتیم. پس از وقوع بیداری اسلامی معترضین جنبش وال‌استریت علناً گفتند که ما از حرکت‌های خاورمیانه الگو گرفته‌ایم.

الان الگوی بیداری که در دنیا به وجود آمده، به آمریکا و اروپا رسیده است. این جنبش را دیگر نمی‌توان جنبش نان نامید. در آغاز جنبش‌های تونس و مصر هم عده‌ای ‌گفتند این جنبش نان است و مردم مشکلات اقتصادی دارند. البته بعدها معلوم شد که دلایل اقتصادی هم وجود داشته، اما وقتی احزاب اسلام‌گرا روی کار ‌آمدند، همگان دریافتند که این‌ها دغدغه‌ی اسلامی داشته‌اند و در حقیقت خواهان تغییر حکومت‌های سکولار خود بودند و در حوزه‌ی سیاسی می‌خواهند عزت خود را برگردانند. پس این جنبش وال‌استریت هم فقط یک جنبش اقتصادی نیست. در تمام طول آموزش در آمریکا به دانش‌آموزان و دانشجویان خود تلقی می‌کنند که آمریکا بهترین کشور دنیا است و همه‌ی کشورها باید از شما الگو بگیرند و کشور شما رهبری دنیا را در دست دارد. حالا اما عده‌ای از همین‌‌ها می‌گویند ما از مسلمانان الگو گرفته‌ایم و این پدیده‌ برای تحلیل‌گرانشان بسیار عجیب است؛ هم به‌ سبب آموخته‌های مردم آمریکا و هم به دلیل ده‌ها سال تبلیغ اسلام‌هراسی هالیوود و رسانه‌های آمریکایی.

 

 

دولت آمریکا می‌خواهد مسیر جنبش وال‌استریت را منحرف کند، اما این جنبش در حال رشد و پیشروی است. این‌که بخشی از مردم آمریکا به این حقایق رسیده‌اند، خودش به‌نوعی معجزه است، اما این‌که مردم بیشتری به این جنبش بپیوندند، کار آسانی نیست و باید تلاش بیشتری بشود که البته بخشی از کار را باید در خارج از آن محیط انجام داد.

حضرت آقا چندین بار و در همین نماز جمعه نیز فرمودند که اگر مردم اروپا و آمریکا متوجه شوند که شبکه‌ی صهیونیستی دنیا بانی این مشکلات است، حرکت‌های بسیار بزرگ‌تر و جدی‌تری را شروع خواهند کرد. البته رسانه‌های قوی و اصلی دنیا دست خود صهیونیست‌ها است و آنها بر خلاف خودشان تبلیغ نمی‌کنند. یک سری رسانه‌های کوچک‌تر هم در آمریکا هستند که فعالیتشان محدود است و برایشان مشکل هم ایجاد می‌کنند. در حقیقت افرادی که خارج از اروپا و آمریکا هستند و دستشان بازتر است، باید آگاهی‌بخشی به مردم اروپا و آمریکا و مردم دنیا را سرلوحه‌ی خود قرار دهند.

بخشی از سخنان رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه خطاب به افکار عمومی آمریکا بود. با توجه به بایکوت و سانسور حداکثری خبرها و سخنان رهبر انقلاب در رسانه‌های نظام سلطه، چگونه باید این پیام‌ها را به مخاطبینش رساند؟

اگر بخواهیم سخنان رهبر انقلاب را به گوش مردم آمریکا برسانیم، باید برنامه‌ریزی کنیم. متأسفانه ما در حوزه‌ی رسانه -چه داخلی و چه خارجی- ضعیف هستیم. الان به‌ویژه با استفاده از فضای مجازی، بسیاری از اطلاعاتی را که باید در اختیار مردم آمریکا قرار گیرد، می‌توانیم با هزینه‌ای اندک منتقل کنیم. پایگاه دیپلماسی عمومی ما در آمریکا نزدیک به صفر است. ما در حوزه‌ی دیپلماسی عمومی نباید رودربایستی داشته باشیم. ما باید پیام خود را با صراحت لهجه بیان کنیم و امید داشته باشیم که پس از مدتی اثر خود را بگذارد. بحث افکار عمومی خیلی مهم است.

دولت آمریکا مردمش را با فضای رسانه‌ای مدیریت می‌کند. اگر افکار عمومی با هیأت حاکمه‌ی آمریکا همراه نباشد، آن وقت دولتشان نمی‌تواند بسیاری از کارها را انجام دهد یا بسیاری از سیاست‌ها را عملی کند. مثلاً در جنگ ویتنام یا در درگیری‌های نظامی، غیر از یکی دو مورد بقیه را آمریکا برد، چون ابرقدرت بود و طرف مقابل را بمباران کرد. پس چرا می‌گویند دولت آمریکا بازنده‌ی این جنگ‌ها بود؟ چون در داخل کشورش مشکل پیدا کرد. یعنی دانشجویان و مردم علیه سیاست‌های دولت تظاهرات ‌کردند. بنابراین دولت جانسون و نیکسون مجبور شدند جنگ را متوقف کنند.

بالاخره الان مفهوم این گفته که «تمام احتمالات روی میز است»، یعنی ممکن است آنها دست به حمله‌ی نظامی هم بزنند. پس ما باید برای مقابله با حمله‌ی آنها در حوزه‌ی افکار عمومی آمریکا کار کنیم تا آن درصد موافقت داخلی که دولت آمریکا برای حمله نیاز دارد، ایجاد نشود. آمریکا وقتی به عراق و افغانستان حمله کرد که افکار عمومی‌اش برای حمله به این کشورها آماده بود. الان اما طبق آخرین نظرسنجی شرکت گالوپ، 32 درصد از مردم آمریکا معتقدند که همین الان باید به ایران حمله کرد، زیرا شبکه‌های صهیونیستی ده‌ها سال است که روی این قضیه کار ‌کرده‌اند. بنابراین ما باید در مقابل این حرکت آنها برنامه‌ریزی دقیق و منسجمی برای اثرگذاری بر افکار عمومی آمریکا تهیه و اجرا کنیم و از همه‌ی فرصت‌های موجود در این زمینه بهره ببریم.

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/11/20ساعت 7:32 عصر توسط اکبر نبی نظرات ( ) |

سیدحسن نصرالله: بدون حمایت ایران، پیروزی در جنگ 33 روزه ممکن نبود

دبیرکل حزب الله لبنان طی سخنانی به مناسبت هفته وحدت و با تبریک سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پیروزی مقاومت در جنگ 33 روزه بر رژیم صهیونیستی را ناشی از حمایت‌های همه جانبه ایران دانست و گفت: ایران «توازن قوا» را به نفع امت اسلامی تغییر داد.


به گزارش خبرگ فارس، "سید حسن نصرالله" دبیرکل حزب الله لبنان طی سخنانی که به مناسبت هفته وحدت ایراد کرد در ابتدای سخنان خود ولادت پیامبر خاتم را به تمام مسلمانان جهان تبریک گفت.

وی همچنین با تبریک سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب افزود: همچنین به شما و تمام مسلمانان سالگرد تولد نواده عظیم الشان رسول الله، امام "جعفر بن محمد الصادق" (ع) و نیز سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب مبارک اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) را تبریک می گویم.

دبیرکل حزب الله لبنان در ابتدای سخنان خود با اشاره به تلاش‌ها و مجاهدت خستگی‌ ناپذیر پیامبر اکرم در بنای تمدن عظیم اسلامی گفت: پیامبر اکرم (ص)، توانست امت و تمدن عظیمی را پایه گذاری کند. اما این کار با چه چیزی انجام داد. ایشان کسی است که در شبه جزیره عربستان و از میان ملتی که جهل، بی سوادی، جاهلیت، خرافات، بت پرستی و تعصب های قبیله ای عشیره ای و خانوادگی، بر آن سایه افکنده بود، به پا خواسته است.

وی با اشاره به دوره جاهلیت صدر اسلام و فضای حاکم بر آن دوره تاریک تصریح کرد: جامعه ای که کشتار در آن حاکم بود و هیچ حاکمیت مرکزی بر پایه دین یا فرهنگ وجود نداشت و در واقع هیچ چیزی وجود نداشت و انحطاط در واقعیت فکری، دینی، اخلاقی و انسانی به حدی رسیده بود که پدر، دخترش را به دلیل دختر بودن، زنده به گور می کرد. رسوال الله (ص) توانست در چنین شرایطی امتی بسازد. این یک معجزه بود که امتی مومن، اخلاق مدار، ارزشی و متمدن را پایه گذاری کرد. امتی که توانست طی تنها چندین دهه تاریخی بسازد که هنوز ماندگار است و این امت هنوز در جهان تاثیرگذار است و دارای جایگاه است.

دبیرکل حزب الله در ادامه قرآن کریم را معجزه ماندگار دانست و افزود: معجزه بزرگ پیامبر که با آن توانست چنین امتی را به پا کند، کتاب خداوند پاک و منزه یعنی قرآن کریم است که باید به آن پناه برد و از آن کمک گرفت تا همان امت را بار دیگر بیدار کرد و به قیام وا داشت تا تحولی فکری، ایمانی، اعتقادی، اجتماعی، معنوی، تربیتی و فرهنگی ایجاد شود. این قرآن با این بلاغت و مضمون یک معجزه ماندگار است و بر قلب پیامبری امی در جامعه ای بی سواد نازل شده است. معجزه قرآن از آن جهت است که طی قرن های متمادی ملت ها را به مبارزه طلبیده است [ اما کسی تاکنون نتوانسته مشابه آن را بیاورد.]

سید حسن نصر الله در ادامه اظهار داشت: در عصر و دوره‌ای که هم اکنون در آن بسر می‌بریم و شاهد پیشرفت‌های علمی، فرهنگی، فکری، فلسفی و تمدنی چشمگیری هستیم، پس اندیشمندان ، فیلسوفان ، نخبگان و تئوریسن‌ها و ادبای این جهان چرا دور هم جمع نمی‌شوند تا بسان این قرآن نمونه‌ای بیاورند. این چالش همچنان پایدار و این معجزه الهی همچنان پا برجاست تا این قرآن و آیات و کلمات و حروف آن را از هر کم و کاست یا تحریف به هر دلیل و انگیزه‌ای مصون بماند و به همین دلیل است که می‌بینیم این قرآن مصون و محفوظ از هر گزند و بدی پس از 1400 سال به نسل‌های ما رسیده است، آیا نباید این مصون ماندن از تحریف و بیش و کمی را معجزه آشکار و عیان الهی برشمرد.

دبیرکل حزب الله لبنان پایه و اساس دینی که پیامبر (ص) آن را برای ما به ارمغان آورد، دعوت به یگانه پرستی و وحدت و مساوات میان مردم و مخلوقات خدا دانست و گفت: از دید این آیین مخلوقات خدا به دو گروه طبقه بندی می‌شوند، یا برادر دینی تو هستند یا همسان تو در خلقتند (أو نظیر لک فی الخلق) این پایه و اساس دین ما و اعتقادات ماست.

سید حسن نصر الله اظهار داشت: از اینجا وارد اولین بخش از سخنان خود می‌شوم که در آن به طور بسیار خلاصه به موضوع "وحدت اسلامی" می‌پردازم، ولی در شرایط کنونی که فتنه‌ها و مصیبت‌ها به شدت افزایش یافته و تشدید شده‌اند، باید به دانشمندان و رهبران و سیاستمداران و صاحبان فکر و اندیشه و بطور کلی تمام کسانی را که خواهان حق و حقیقت و ملت حق و حقیقت و دین و امت و دنیا و آخرت حق و حقیقت هستند، به این نکته جلب می‌کنم که باید به مسئله اثبات اطلاعات و حقایق توجه داشت.

ایران پروژه «وحدت اسلامی» را به طور ویژه‌ای پیش برده است

دبیرکل حزب الله لبنان با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی ایران بیشترین گام ها را در راه تقویت وحدت اسلامی برداشته، تاکید کرد که این وحدت هرگز به نفع مستکبران و اشغاگران نیست و آنها به دنبال متفرق کردن امت اسلام هستند.

به گزارش فارس، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی خود در مراسم جشن سالروز ولادت پیامبر اعظم که در مجتمع سید الشهدا در ضاحیه برگزار شد، به عملکرد رسانه های مختلف در دوره اخیر اشاره کرده و گفت که اوضاع عجیب و غریبی در این عرصه به وجود آمده است، در این اوضاع اظهاراتی را به اشخاص نسبت می دهند که اصلا از شخص صادر نشده است، بعد درباره این اظهارات مواضع و تحلیل‌ها و جنگ های مختلفی را آغاز می کنند، آنها وقایع و اتفاقاتی را از خود می تراشند و مواضعی را بر اساس این اتفاقات که اصلا روی نداده و اتفاقاتی که مورد تحریف و شایعه سازی قرار گرفته، اتخاذ می کنند، این چیزی است که در هر ساعت و لحظه ای انجام می شود و اگر انسان بخواهد تمامی شایعات علیه خود را رد کند، نمی تواند غیر از صدور بیانیه های تکذیبیه کار دیگری انجام دهد.

وی در ادامه به موضوع وحدت اسلامی اشاره کرد و گفت که در طول صدها سال گذشته حتی قبل از انقلاب اسلامی در ایران بسیاری روی این پروژه کار کرده بودند، اما شکی نیست که پیروزی این انقلاب به رهبری امام خمینی در سال 1979 و موجودیت دولتی با اهمیت و وسعت جمهوری اسلامی ایران و رویکرد این کشور در این خصوص و فعالیت های موسساتی فکری و رسانه‌ای آن طی سالیان گذشته در این زمینه ایده و پروژه وحدت اسلامی را به طور ویژه‌ای پیش برده است.

وی تاکید کرد که هنگامی که از وحدت اسلامی سخن به میان می آید، هرگز این معنی مد نظر نیست که مذهب های اسلامی در یک مذهب واحد ذوب شوند یا اینکه تمامی مسلمانان پیرو یک مذهب خاص باشند.

دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد که هرگز این موضوع مطرح نبوده که شیعیان سنی یا سنی ها شیعه شوند، این یک توهم برای تحریک علیه این پروژه است، پروژه وحدت اسلامی از همان ابتدا ایده تکه تکه کردن مسلمانان و دور کردن آنها از یکدیگر و افزایش درگیری ها و دامن زدن به آنها را رد و تاکید کرده که ملت های اسلامی باید به هم نزدیک شوند و همدیگر را بشناسند و به دنبال منافع عالی خود به عنوان امت اسلام باشند و با هم در راه خدمت به این منافع همکاری کنند، بنابراین هرگز از آنها خواسته نمی شود که یکی از آنها در زمینه جزئیات مسایل عقیدتی یا فروعات فقهی در مقابل دیگران عقب نشینی کند.

نصرالله تصریح کرد که ایده وحدت اسلامی به هر انسان عاقلی عرضه شود اعلام خواهد کرد که این به نفع مسلمانان و مسیحیان است و کسانی که در شرق زندگی می کنند نیز باید مسلمانان را بشناسند و با آنها همکاری کنند.

وی ادامه داد: طبیعی است که مستکبران و استعمار گران جهان و اشغالگران و کسانی که به دنبال مسلط کردن خود بر مردم هستند، هیچ منافعی در وحدت کلمه امت اسلام ندارند و در این راستا در محور "تفرقه بینداز و حکومت کن" عمل می کنند؛ آنها هرگز اجازه این کار را نمی دهند، چرا که می خواهند بر منابع نفتی و گاز و مقدسات اسلامی مسلط باشند و تمامی اینها در گرو این است که امت اسلام تکه تکه و متفرق باشد و هر گاه که امت به پا خیزد و ندای وحدت و همکاری را سر داده، به معنی آن است که می خواهد تصمیم سازی و حاکمیت و منافع و آینده خود را در دست بگیرد و این چیزی است که مستکبران و شرکت های بسیار بزرگ که بر تصمیم سازی های سیاسی مسلط هستند، آن را نمی پذیرند.

ایران «توازن قوا» را به نفع امت اسلام تغییر داد

دبیر کل حزب‌الله لبنان با بیان اینکه جنگ هشت ساله علیه ایران را آغاز کردند تا نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنند تاکید کرد که اتهام ایران این بود که نظام مزدور شاه را ساقط کرد. آمریکا و بیشتر کشورهای عربی از جنگ علیه ایران بشدت حمایت کردند و برخی اعراب میلیاردها دلار هزینه کردند.

سید حسن نصرالله در مراسم گرامی‌داشت میلاد پیامبر اکرم با اشاره به سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، آن را تبریک گفت. وی در بخشی از سخنان خود به فتنه میان مسلمانان و اختلاف میان اهل سنت و شیعه پرداخت و درباره آن هشدار داد.

نصرالله گفت: در دهه‌های اخیر حوادث خطرناکی رخ داده است تا مانع همکاری و انسجام امت اسلامی شود. ما در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هستیم. از جمله این حوادث جنگی است که بر نهال جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد زیرا این نظام، رژیم شاه را که مزدور اسرائیل بود ساقط کرد. زیرا این نظام،‌ شیعی بود و آمریکا و اسرائیل و کشورهای عربی موسوم به میانه‌رو همه آنان از شاه حمایت می‌کردند.

نصرالله تاکید کرد: شاه ایران شیعی مذهب بود. مسئله برای آمریکا مسئله مذهب حاکم نیست. مسئله دین او نیست. بلکه جایگاه سیاسی او و عملکرد و ولایت سیاسی او مهم است.

دبیر کل حزب‌الله لبنان افزود: گناه ایران این است که این مزدور را ساقط کرد و توازن قوا را به نفع امت اسلامی تغییر داد. جنگ علیه ایران 8 سال طول کشید. این جنگ از طرف آمریکا و غرب و متاسفانه از جانب بیشتر کشورهای عربی حمایت می‌شد. برخی کشورهای ثروتمند عربی میلیاردها دلار برای این جنگ هزینه کردند اما این میلیاردها دلار برای کمک به فلسطین ممنوع است. این کمک‌ها به مقاومت فلسطین ممنوع است. مقاومتی که می‌خواهد خاک و سرزمین و مقدسات امت خود را پس بگیرد. اما این کشورها از جنگی حمایت کردند که علیه کشوری مسلمان و جوان بود که شعار فلسطین و خیزش به سوی قدس را سر داده بود. این جنگ عواقب بدی برای طرح وحدت امت اسلامی داشت.

سید حسن نصرالله در ادامه افزود: پس از شکست جنگ تحمیل شده، و بر باد رفتن امیدها از سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی ایران، راه‌های دیگری برای ممانعت از وحدت مسلمانان و امت مسلمان در پیش گرفته شد. همه ملت‌های مسلمان خواستار کرامت و عزت و استقلال هستند. پس از جنگ به سراغ فتنه مذهبی رفتند و چیزی را اختراع کردند به نام «هلال شیعی». این اختراع الان ماده اصلی جنگ نرمی است که آمریکا و غرب در مقابله با امت اسلامی به کار گرفته‌اند. من در ادامه به سخنان امام خامنه‌ای که جمعه گذشته ایراد کردن خواهم پرداخت.

نصرالله گفت: اتهام ایران این است که الان در حال گسترش دادن شیعه در جهان اسلام است و می‌خواهد اهل سنت را در جهان اسلام شیعه کند. یعنی ایران می‌خواهد یک میلیارد و نیم مسلمان را شیعه کند. برای همین دائما از خطر بزرگی به نام هلال شیعی سخن می‌گویند. این اقدامی شیطانی است که کاملا بی اساس است.

پیروزی مقاومت لبنان در جنگ 33 روزه با حمایت ایران حاصل شد

دبیر کل حزب‌الله لبنان به تبعیت از رهبر جمهوری اسلامی ایران که اعلام کرد کشورش از مقاومت منطقه در برابر رژیم صهیونیستی حمایت کرده است،‌ تصریح کرد: به صراحت می‌گویم که ایران از سال1982 همه نوع حمایت مادی، معنوی و سیاسی کرده است.

سید حسن نصرالله در ادامه سخنان خود از مسئولان ایران تقدیر و تشکر کرد و گفت که مسئولان ایران به دلیل ایستادگی‌شان در کنار مسئله [مقاومت] فلسطین و لبنان سختی‌های بسیار بسیار بزرگی را متحمل می‌شوند اما اگر ایران امروز فلسطین را بفروشد همه مشکلات حل می‌شود.

نصرالله گفت: مشکل آمریکا دموکراسی نیست بلکه مسئله، اسرائیل و نفت است.

دبیر کل حزب‌الله لبنان گفت: جنبش مقاومتی که در جنگ تموز [33 روزه سال 2006] مقاومت کرد و پیروز شد، نمی‌توانست مقاومت کند و پیروز شود اگر این حمایت را از ایران و جنبش مقاومت در فلسطین دریافت نمی‌کرد.

دبیر کل حزب‌الله لبنان به تبعیت از رهبر جمهوری اسلامی ایران که اعلام کرد کشورش از مقاومت منطقه در برابر رژیم صهیونیستی حمایت کرده است،‌ گفت: این حمایتی که از ابتدا انجام شد، مایه افتخار جمهوری اسلامی ایران است زیرا این پیروزی که مقاومت لبنان به دست آورد و بزرگ‌ترین و مهم‌ترین پیروزی عربی بر اسرائیل است، حاصل نمی‌شد اگر این حمایت معنوی، مادی و سیاسی ایران نمی‌بود.

نصرالله گفت: بله. ما در حزب‌الله از سال 1982 از ایران همه اشکال ممکن حمایت مادی، معنوی و سیاسی و همه حمایت‌های که میسر است دریافت می‌کنیم.

وی افزود: این پیروزی که بدون قید و شرط تحقق یافت، با حمایت ایران به دست آمد و البته سوریه نیز نقش بزرگی داشت اما ما اینجا داریم از ایران صحبت می‌کنیم.

ایران هیچ چشم‌ داشتی در حمایت از جنبش‌های مقاومت ندارد

دبیرکل حزب الله لبنان با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در حمایت ایران از جنبش‌های مقاومت لبنان و فلسطین گفت: ایران هیچ چشم داشتی به این حمایت‌ها ندارد بلکه اعتقاد دارد به وظیفه دینی خود عمل می‌کند.

سید حسن نصر الله در ادامه سخنانش در مراسم گرامی‌داشت میلاد پیامبر اکرم(ص) اظهار داشت: امیدوارم از این سخنان به این اعتقاد و باور برسیم و هیچ یک از ما به ویژه برادران اهل سنتی که در میان ما وجود دارند، حرف کذب و دروغی بر زبان نیاورد یا فتنه‌ای از این نوع ایجاد نکند و من به برادرانمان در طرف‌ها و جریان‌های مختلف فلسطینی و به برادرانمان که در پایگاه‌های آموزشی، آموزش می‌دیدند می‌گفتم که آموزش نظامی است و همه جا ممکن است باشد، اما آنچه مهم است فرهنگ است که به شخصیت آنها و جریانی که در آن عضویت دارند باز می‌گردد و ما گشودن باب هر نوع شک و شبهه از این دست را رد کرده و نمی‌پذیریم.

سید حسن نصرالله افزود: در لبنان ما اعتقاد داریم و باور داریم و پذیرفته‌ایم که در کشوری کثرت‌گرا زندگی می‌کنیم و هنگامی که من مسلمان و از حیث اعتقاد و تفکر و مذهب محمدی هستیم این به بدین معنا نیست که گزینه سیاسی دیگری جز تاسیس و برپایی دولت اسلامی وجود ندارد و این عظمت و بزرگی دین اسلام و انعطاف‌پذیری و پویایی و بزرگی اسلام به عنوان یک دین و عقیده و شریعت است که اظهار می‌کند، هر جماعت مسلمانی در هر کشور دارای شرایط خاص و دیدگاه خاص در باره امور است و به همین دلیل ما به عنوان یک جنبش اسلامی در لبنان هنگامی که از همکاری ملی میان مسلمانان ، مسیحیان و ضرورت ایجاد دولت ملی در لبنان سخن می‌گوییم که در آن همه مشارکت داشته باشند و همه در حضور داشته باشند و به منافع ملی خدمت کنند، در اینجا از سیاست سخن نگفته‌ایم، بلکه این سخنان ریشه در اصول و اعتقادات مذهبی و فقهی ما و نه تاکتیک سیاسی ما نشات می‌گیرد.

دبیرکل حزب الله لبنان تصریح کرد، همه علمای ما از امام موسی صدر گرفته تا علامه محمد حسین فضل الله و محمد مهدی شمس الدین و تمام مراجع کنونی ما به این نکته باور دارند و ما نیز در حزب الله ایمان داریم که امکان ندارد در انتخابات پارلمانی یا ریاستی شرکت کنیم که توجیه مذهبی یا دینی نداشته باشد و این موضع فقهی ماست و ما به آن توجه داریم، چراکه این بخشی از دین و آیین ماست و نمی‌تواند مانع تشکیل دولتی با دیگر جماعت‌‌ها و مجتمعی همکار و دوست با یکدیگر بنا کنیم.

سید حسن نصر الله افزود: برخی اقدام به فتنه‌انگیزی کرده و به مواضع اتخاذ شده توسط ما طی سال‌های 1982 و 1983 استناد می‌جویند که گفته بودیم خواهان تاسیس جمهوری اسلامی هستیم، من می‌گویم که این درست است ما اوایل دهه هشتاد چنین سخنانی بر زبان آوردیم، اما اینجا می‌خواهم این نکته را به یاد رهبران مسیحی بیاندازم که از زندگی مسالمت‌آمیز سخن می‌گویند، اما در آن زمان از تقسیم لبنان و تشکیل یک کشور فدرال و مسیحی سخن می‌گفتند.

دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد، اکنون بیش از 20 سال است که سخنان سیاسی و خطابه‌های سیاسی حزب الله کاملا آشکار و واضح است و این باور ماست که آن را تشخیص می‌دهیم و اعتقاد داریم منافع ملت لبنان از هر طایفه‌ای در این نهفته است.

سید حسن نصر الله گفت: در راستای فرمایشات روز جمعه مقام معظم رهبری که ایشان آشکار فرمودند، جمهوری اسلامی ایران از جنبش‌های مقاومت در لبنان و فلسطین حمایت می‌کند و در برابر این حمایت خواهان چیزی نیست یا چشم داشتی به این حمایت ندارد، بلکه اعتقاد دارد، به وظیفه دینی خود عمل می‌کند، می‌توانم بگویم این اولین باریست که از بالاترین مقام در جمهوری اسلامی اینگونه آشکار ، عیان و شفاف چنین فرمایشاتی ایراد می‌شود و با توجه به این سخنان به بسیاری از مسائل و قضایای موجود خواهم پرداخت.

نصرالله حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات هسته‌ای ایران را بعید دانست و گفت: اگر به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله شود رهبران جمهوری اسلامی ایران از حزب‌الله درخواست کمک نمی‌کنند. بلکه ما خودمان باید بنشینیم و فکر کنیم که چه واکنشی باید نشان بدهیم.

ادعای طرح گسترش تشیع در سوریه "مضحک" است

سید حسن نصرالله گفت که برخی از شخصیت های اهل سنت به من گفته اند که در سوریه جنبش تشیع بزرگی وجود دارد و بشار اسد نیز متهم به حمایت از این جنبش است، این ادعا مضحک و خنده‌آور است.

دبیرکل حزب الله لبنان که به مناسبت هفته وحدت اسلامی سخن می گفت، در بخشی از اظهارات خود درباره تحولات سوریه تأکید کرد: نمونه سوریه بیش از همه مضحک و خنده‌آور است،‌ من خود شخصاً آدم منعطفی هستم و با علما و دانشمندان بزرگ و شخصیت‌‌های اهل سنت نشست و برخاست داشته و با آنها گفتگو کرده و دیدار داشته‌ام و این برای من افتخاری است، اما هم اکنون برخی از آنها با من بحث و مناقشه‌ مفصل و مشروحی داشته و گفته‌اند که در سوریه جنبش تشیع بزرگی وجود دارد و بشار اسد نیز متهم به حمایت از این جنبش است.

وی افزود: درحالی که جمعیت شیعیان در سوریه در حال حاضر تنها 6 میلیون نفر است و این موضوعی است که مشاور یکی از پادشاهان کشورهای عربی آن را با من درمیان گذاشت و گفت که در این‌باره گزارش‌هایی ارائه شده است.

سید حسن نصر الله در ادامه تصریح کرد: در آن زمان به سوریه رفتم و با مقامات و حتی با مسئولان امنیتی سوریه هم دیدار کردم و از آنها خواستم که این 6 میلیون نفر را شناسایی کنند، در حالی‌که دریغ از 6 میلیون و نه تنها این 6 میلیون در جایی یافت نشدند،‌ بلکه تعداد شیعیان حتی به یک‌هزار و حتی 500 نفر هم در آنجا نمی‌رسید، ‌حتی شیعیانی هم که یافت شدند، در واقع جوانان سنی بودند که به تشیع در آمده بودند و در واقع باید بگویم خلاف این ادعا به اثبات رسید و در آنجا نه چیزی از گسترش تشیع و نه چیزی از گسترش تسنن مشاهده شد.

دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه اظهارداشت: امروز و به مناسبت سالروز ولادت پیامبر (ص) به شما می‌گویم ما مسلمان شیعه علی ابن ابی طالب (ع) و پیرو مذهب حضرت جعفر بن محمد صادق (ع) هستیم و ایمان داریم که دیگر پیروان مذاهب اسلامی همه مانند ما مسلمان هستند و نه ما با آنها کاریست و نه آنها با ما کاری و هر مسلمان بالطبع دارای آزادی کامل جهت تبعیت و پیروی از هر آیینی است که خواهان آن است و ما همانگونه که حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مد ظله)، رهبر معظم انقلاب فرمودند، ما هیچ طرح و برنامه‌ای برای دعوت کسی به تشیع و شیعه کردن سنی‌ها نداریم و این نه برنامه ما و نه هدف ماست.

رسانه‌ها در قبال تحولات سوریه بزرگنمایی می‌کنند/ موضع حزب الله در قبال سوریه تغییرناپذیر است

دبیرکل حزب‌الله لبنان از نحوه پوشش اخبار و تحولات سوریه از سوی برخی رسانه‌ها انتقاد کرد و آن را نوعی بهره برداری در راستای اهداف غرب دانست.

سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه سخنان خود با اشاره به تحولات سوریه گفت: ما اکنون با دقت و بطور شفاف به موضوع سوریه می پردازیم بویژه این که دراین باره [تلاش می شود] تا ما و طرف های دیگر را بترسانند و من می گویم که ترساندن کم یا زیاد ما نمی تواند موضع اصلی و رویکرد ما را در این باره تغییر دهد. باید به کسی نیز که می خواهد روح و اعصاب ما را به هم بریزد بگوییم که نقش بر آب می زند و کار بیهوده ای می کند. زیرا در هیچ موضوعی تا زمانی که قلب ما حق را می شناسد، هیچ چیزی نمی تواند آن را تکان دهند حتی اگر تمام جهان در مقابل ما بایستد.

سیدحسن نصرالله افزود: من به ملاحظه ای که در ابتدای کلامم به آن اشاره کردم، باز می گردم که دقت در داده ها و اطلاعات است. به عنوان مثال اندکی پیش برخی ماهواره های عربی در خبری فوری به نقل از یک طرف معارض در سوریه اعلام کردند که حزب الله منطقه "الزبدانی" را با کاتیوشا بمباران کرده است گویی که این کار مانند این است که شخصی در آنجا ساندویچ بخورد و این قصه همچنان ادامه یافت و آخرش معلوم نشد...در روز بعد نیز حزب الله به الزبدانی حمله می کند و گروه های مسلح آن را مهار می کند و گفته می شود که تمام راه ها پر از اجساد مبارزان حزب الله است. هیچ کس این اجساد را به ما نشان نداد و مدرکی در این باره ارائه نکرد. این نمونه ای از برخورد رسانه ها با موضوع سوریه بود.

وی افزود: در روز نشست شورای امنیت از "حمص" سخن به میان آمد و( گفتند که آنجا قیامت شده) و این امر هر شخصی را از جای خود بلند می کند. ا موضع سیاسی روشنی داریم اما در این موضوع هر کسی تحت تاثیر قرار می گیرد. پس از تحقیق روشن می شود که چیزی در حمص نبوده است و بررسی زمان انتشار این خبر تنها اندکی پیش از نشست شورای امنیت نشان می دهد که این خبر واقعیت ندارد بلکه نوعی بهره برداری از رسانه ها در این جنگ در راستای تحقق اهداف [غربی ها] به هر وسیله حرام و حلالی است.

سید حسن نصرالله تاکید کرد: آنچه که می خواهم به همه مردم جهان عرب و اسلام بگویم این است که ما به جزئیات علاقه مند هستیم و باید به اصل ماجرا نگاه کرد، بویپه اینکه هیچ کس معصوم و مبرای از خطا و اشتباه در جزئیات نیست. هرکسی مرتکب اشتباه می شود. لذا باید به ماجرای اصلی بازگردیم تا ببینیم که چگونه باید خطا را از صواب تشخیص دهیم.

سوریه درگیر جنگ داخلی نخواهد شد/حساب کردن روی آمریکا شکست خورده است

دبیرکل حزب الله لبنان با اشاره به اینکه کسانی که روی آمریکا حساب باز کرده اند، سخت در اشتباهند، تاکید کرد که تلاش های غرب برای ایجاد جنگ داخلی در سوریه نتیجه نخواهد داد.

سید حسن نصرالله در بخش پایانی اظهارات خود به مسایل مربوط به سوریه اشاره و تاکید کرد که آنچه در سوریه هدف قرار گرفته است، مقاومت در لبنان و فلسطین و از بین بردن آرمان فلسطین و ملت فلاسطین است.

وی با اشاره به آمادگی دولت سوریه برای گفت‌وگوها افزود : این در حالی است که غرب می گوید که زمان گفت‌وگو به سر آمده است، چطور زمان گفت‌وگو به سر آمده در حالیکه جنگ در سوریه وجود دارد و گروه هایی هستند که سوریه را به سوی جنگ داخلی پیش می برند؟ الان گروه های مسلح مردم سوریه و سنی های آنان را بیشتر از گروه های دیگر می کشند، البته این درست نیست که در سوریه جنگ داخلی پیش می آید، حتی اگر کشورهای دیگر به دنبال ایجاد این جنگ در داخل سوریه باشند، این اتفاق نخواهد افتاد.

وی حساب کردن روی آمریکا را حسابی اشتباه و شکست خورده دانست و تاکید کرد: این موضع ماست، ما منافع سوریه و ملت آن و لبنان و ملت آن و فلسطین و ملت آن را به دور از کینه های شخصی یا گروهی می بینیم.

دولت لبنان به فعالیت خود ادامه خواهد داد/ اکنون زمان چالش سیاسی در لبنان نیست

دبیرکل حزب الله لبنان در مورد دولت لبنان و انتشار برخی شایعات در مورد احتمال ساقط شدن این دولت نیز تاکید کرد که این دولت ادامه خواهد داشت و به حاکمیت خود ادامه خواهد داد، وی البته تاکید کرد که این دولت، دولت حزب الله نیست.

نصرالله ابراز داشت که دولت تاکنون نشان داده است که محور ثبات در کشور است و الان زمان مناسبی برای براندازی حکومت ها و ایجاد چالش سیاسی در لبنان نیست و ما باید با همکاری و اخلاص خود از این مرحله سخت عبور کنیم.

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/11/20ساعت 7:28 عصر توسط اکبر نبی نظرات ( ) |

 

7- چرا با اینکه بعد از رضاخان سازمان‌های زیادی تشکیل شد،گروه‌های مذهبی و روحانی در رهبری نهضت قرار گرفتند؟فراموش نشود که توده‌ای‌ها و سکولارها بر ضد روحانیت فعالیت چشمگیری داشتند؟

 

 

 


قبل از مشروطه در ایران صدای آزادی‌خواهی از یوغ استبداد و استعمار شروع شده بود و گروه‌ها و احزاب، با گرایشات ایدئولوژی مختلف به وجود آمده بودند که عمده‌ترین گرایشات گروه‌های بزرگ در ایران گرایش به مذهب بود که به رهبری علماء هدایت یافته و شکل گرفته بودند، چنان که در تاریخ ایران قبل از دوره رضاخان اندک تأملی کنید و صفحات تاریخ مشروطه در ایران را ورق بزنید، این مطلب برای شما روشن خواهد شد. بنابراین اگر منظور شما از گروه‌ها، «احزاب» سیاسی باشد، تاریخ شکل‌گیری آنها قطعاً به دوره قبل از رضاخان بر می‌گردد. و اکثراً گردانندگان آنها نیز از علمای روحانی بوده‌اند.[1] امّا بعد از به قدرت رسیدن مستبدانه رضاخان در ایران با حمایت استعمارگران خصوصاً انگلیس این گروه‌ها و احزاب با فراز و فرود و ضعف و قدرت حضور داشتند و سرسخت‌ترین دشمن استعمار و استبداد رضاخانی شهید سید حسن مدرس بود که در هر فرصتی دفاع از ایران و هویت و استقلال آن را وظیفه خود می‌دانست.[2] 
در مجلس و در هر جا که حضور داشت مبارزی خستگی ناپذیر بود که تاریخ نظیرش را در استعمار و استبداد ستیزی کمتر دیده است.[3] مردم همیشه بیدار این سرزمین به قدری هشیار بودند که مردان مدافع از آزادی و استقلال وطن خویش را شناخته و از آنها حمایت می‌کردند. بر این اساس بود که به مدرس رأی داده و او را به مجلس برای دفاع از حقوق و حدود و ثغور کشور خویش می‌فرستادند. اگرچه در طول تاریخ ایران خصوصاً بعد از دوره قاجاریه عده‌ای مدافع و نماینده استعمارگران در ایران بوده و از سادگی مردم سود جسته و با شعارهای تجددطلبی و فریبنده آنها را اغفال نموده و برای خود احزابی تشکیل می‌دادند که یا به غرب سرمایه‌داری و یا به شرق کمونیستی وابسته بوده و از آنها خط و مشی سیاسی اتخاذ می‌کردند،[4] همین گروهها بودند که زمینه انحراف مشروطه خواهی را در ایران به وجود آورده و مقدمات قدرت گیری رضاخان را فراهم نموده[5] و حکومت مردم سالاری دینی مردم ایران را سالها به تأخیر انداخته و اسباب غارت ذخایر نفتی و ... را برای غارتگران مهیا نمودند، و این حقیقتی است که برای مردم ایران هرگز پوشیده نیست که چه خسارت عظیمی برای علم فرهنگ و صنعتِ این سرزمین از این ناحیه وارد شده است. در طول تاریخ ایران بعد از اسلام علمای مذهبی سابقه درخشان مبارزاتی در راه استقلال ایران و در راه دفاع از اسلام داشته‌اند که مردم به خوبی از آن آگاهند، اگر در جنگل میرزا کوچک‌خان[6] برای دفاع از حیثیت دینی و استقلال کشور مبارزه می‌کند یک روحانی غیور است و اگر سید جمال الدین[7] اسدآبادی ندای اسلامخواهی سر می‌دهد، یک تحصیلکرده روشنگر حوزوی است، اگر مشروطه خواهی گامی در جهت رهایی از قید استبداد است، توسط علمای حوزه نجف و علمای سایر بلاد حمایت می‌شود،[8] در برابر مفاسد رضاخان که برای نابودی ارزشهای اسلامی اقدام می‌کند روحانیت اولین قشری بود که معترض شده و در برابر این اقدامات قیام می‌کنند.[9] 
لیاقت و شایستگی رهبری در نهضت را باید به کسی واگذار کرد که مدافع حقوق مردم و ارزشهای فرهنگی باشد، توده‌ای‌ها و سکولارها که ضد دین و وابسته به کمونیست‌ها و یا امپریالیسم بودند، در واقع یکی از بازوان استعمار محسوب می‌شوند که برعلیه عقاید مذهبی مردم و برای بدنام کردن روحانیت در گوشه و کنار هرج و مرج ایجاد می‌کردند و هرگز داعیه استقلال طلبی و دفاع از استقلال نداشتند، همین حزب توده بودند که در روستا و شهرها به غارت اموال و به تعدی به مردم مشغول بودند و وابسته به حزب کمونیست شوروی سابق بودند و مساجد و شهرها را به اصطبل اسبهای خود و سربازخانه تبدیل کرده بودند.[10] امّا روحانیت شیعه و مراجع عظام تقلید با صداقت در هر فرصتی از استقلال کشور دفاع نموده‌اند، در کنار این قشر عظیم فداکار و مبارز اقشار تحصیلکرده در دانشگاه‌ها نیز با هدایت‌پذیری و الهام از این رهبران مبارزات پی‌گیری داشته و فداکاری نموده‌اند.[11] 
علت اصلی محوریت علماء در رهبری جامعه سوابق درخشان مبارزاتی آنها و درک و شعور حمایت مردم از آنها و ساختار ایدئولوژی حاکم بر جامعه ایرانی می‌باشد که در آن مردم مطیع مراجع تقلید و روحانیت می‌باشند، نقطه پیوند مستحکم بین مردم و روحانیت شیعه ریشه در قدرت مذهبی در بین مردم شیوه و منش زیستی علماء دارد.[12] 
در دوره مبارزات قبل از پیروزی انقلاب نیروهای مختلفی در صحنه بودند که ایدئولوژی آنها برای مردم ناشناخته بود که پس از پیروزی انقلاب آنها از مردم جدا شده و هر یک از این گروه‌ها راهی برای خود گرفته یا به مردم پیوستند و یا به کارشکنی پرداخته و برعلیه نظام صف کشیدند، حزب توده و توده‌ای‌ها اغلب قبل پیروزی انقلاب سرکوب شدند و بقایای آنها نیز به خارج گریختند، بقیه گروه‌ها نیز با همراهی نظام ادامه راه دادند، اگرچه عده‌ای از آنها نیز کنار کشیده یا منزوی شدند و یا به خارج از کشور رفتند، مهم مردم بودند که در صحنه ماندند و از انقلاب خویش دفاع نموده و خواهند نمود. 
برای مطالعه بیشتر به کتاب تاریخ سیاسی معاصر، نوشته سید جلال الدین مدنی مراجعه کنید. 

-----------------------------------------------
[1] . ر.ک: دکتر مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، چ سوم، تهران، علمی، 1371، ج 1 و 2و 3، ص 238 و 198 و 194 و 357. 
[2] . ر.ک: محمد ترکان، مدرس در پنج دوره تقنینیه، چ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367، ص 6 ـ 7. 
[3] . ر.ک: عبدالعلی باقی، مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، چ اول، قم، انتشارات گواه، 1370، ص 20 ـ 68. 
[4] . مانند پیشه وری و تقی زاده و رهبران کمونیست‌ها در ایران و احزاب دیگری که وابسته به غرب بودند. 
[5] . سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، جامعه مدرسین، بی‌تا، ص 170 ـ 235. 
[6] . روحانی، نهضت امام خمینی، چ اول، تهران، مرکز اسناد، 1372، ج 3، ص 80. 
[7] . همان، ص 71. 
[8] . ر.ک: مهدی ملک زاده، پیشین، علمای نجف و مشروطه. 
[9] . مدنی، پیشین، ج 2، ص 12. 
[10] . ر.ک: محمد جواد، مجاهد، جنایات کمونیست با وعده و وعید، چ اول، مشهد، انتشارات سعید، 1354، ص 50 ـ 92. 
[11] . مدنی، پیشین، ص 325 و 440. 
[12] . ر.ک: علامه امینی، شهیدان راه فضیلت، چ اول، تهران، انتشارات روزبه، بی‌تا، ص 411. 
( اندیشه قم )


نوشته شده در پنج شنبه 90/11/20ساعت 7:13 عصر توسط اکبر نبی نظرات ( ) |

ارسال شده توسط اکبر در 15/11/90:: 8:0 صبح

 


6- با توجه به این که بعد از رضاخان گروه‌های زیادی (مذهبی) و سازمان‌های زیادی بنا به نیاز جامعه آن روز تشکیل دادند، ولی با این همه گروه‌های متعدد مذهبی و اعتقادی از چه روی و چرا نیروهای روحانی در موقعیت رهبری این نهضت قرار گرفتند؟ این نکته هم فراموش نشود که توده‌ای‌ها و سکولارها هم بر ضد روحانیت فعالیت چشمگیری داشتند؟

 


قبل از مشروطه در ایران صدای آزادی‌خواهی از یوغ استبداد و استعمار شروع شده بود و گروه‌ها و احزاب، با گرایشات ایدئولوژی مختلف به وجود آمده بودند که عمده‌ترین گرایشات گروه‌های بزرگ در ایران گرایش به مذهب بود که به رهبری علماء هدایت یافته و شکل گرفته بودند، چنان که در تاریخ ایران قبل از دوره رضاخان اندک تأملی کنید و صفحات تاریخ مشروطه در ایران را ورق بزنید، این مطلب برای شما روشن خواهد شد. بنابراین اگر منظور شما از گروه‌ها، «احزاب» سیاسی باشد، تاریخ شکل‌گیری آنها قطعاً به دوره قبل از رضاخان بر می‌گردد. و اکثراً گردانندگان آنها نیز از علمای روحانی بوده‌اند.[1] امّا بعد از به قدرت رسیدن مستبدانه رضاخان در ایران با حمایت استعمارگران خصوصاً انگلیس این گروه‌ها و احزاب با فراز و فرود و ضعف و قدرت حضور داشتند و سرسخت‌ترین دشمن استعمار و استبداد رضاخانی شهید سید حسن مدرس بود که در هر فرصتی دفاع از ایران و هویت و استقلال آن را وظیفه خود می‌دانست.[2] 
در مجلس و در هر جا که حضور داشت مبارزی خستگی ناپذیر بود که تاریخ نظیرش را در استعمار و استبداد ستیزی کمتر دیده است.[3] مردم همیشه بیدار این سرزمین به قدری هشیار بودند که مردان مدافع از آزادی و استقلال وطن خویش را شناخته و از آنها حمایت می‌کردند. بر این اساس بود که به مدرس رأی داده و او را به مجلس برای دفاع از حقوق و حدود و ثغور کشور خویش می‌فرستادند. اگرچه در طول تاریخ ایران خصوصاً بعد از دوره قاجاریه عده‌ای مدافع و نماینده استعمارگران در ایران بوده و از سادگی مردم سود جسته و با شعارهای تجددطلبی و فریبنده آنها را اغفال نموده و برای خود احزابی تشکیل می‌دادند که یا به غرب سرمایه‌داری و یا به شرق کمونیستی وابسته بوده و از آنها خط و مشی سیاسی اتخاذ می‌کردند،[4] همین گروهها بودند که زمینه انحراف مشروطه خواهی را در ایران به وجود آورده و مقدمات قدرت گیری رضاخان را فراهم نموده[5] و حکومت مردم سالاری دینی مردم ایران را سالها به تأخیر انداخته و اسباب غارت ذخایر نفتی و ... را برای غارتگران مهیا نمودند، و این حقیقتی است که برای مردم ایران هرگز پوشیده نیست که چه خسارت عظیمی برای علم فرهنگ و صنعتِ این سرزمین از این ناحیه وارد شده است. در طول تاریخ ایران بعد از اسلام علمای مذهبی سابقه درخشان مبارزاتی در راه استقلال ایران و در راه دفاع از اسلام داشته‌اند که مردم به خوبی از آن آگاهند، اگر در جنگل میرزا کوچک‌خان[6] برای دفاع از حیثیت دینی و استقلال کشور مبارزه می‌کند یک روحانی غیور است و اگر سید جمال الدین[7] اسدآبادی ندای اسلامخواهی سر می‌دهد، یک تحصیلکرده روشنگر حوزوی است، اگر مشروطه خواهی گامی در جهت رهایی از قید استبداد است، توسط علمای حوزه نجف و علمای سایر بلاد حمایت می‌شود،[8] در برابر مفاسد رضاخان که برای نابودی ارزشهای اسلامی اقدام می‌کند روحانیت اولین قشری بود که معترض شده و در برابر این اقدامات قیام می‌کنند.[9] 
لیاقت و شایستگی رهبری در نهضت را باید به کسی واگذار کرد که مدافع حقوق مردم و ارزشهای فرهنگی باشد، توده‌ای‌ها و سکولارها که ضد دین و وابسته به کمونیست‌ها و یا امپریالیسم بودند، در واقع یکی از بازوان استعمار محسوب می‌شوند که برعلیه عقاید مذهبی مردم و برای بدنام کردن روحانیت در گوشه و کنار هرج و مرج ایجاد می‌کردند و هرگز داعیه استقلال طلبی و دفاع از استقلال نداشتند، همین حزب توده بودند که در روستا و شهرها به غارت اموال و به تعدی به مردم مشغول بودند و وابسته به حزب کمونیست شوروی سابق بودند و مساجد و شهرها را به اصطبل اسبهای خود و سربازخانه تبدیل کرده بودند.[10] امّا روحانیت شیعه و مراجع عظام تقلید با صداقت در هر فرصتی از استقلال کشور دفاع نموده‌اند، در کنار این قشر عظیم فداکار و مبارز اقشار تحصیلکرده در دانشگاه‌ها نیز با هدایت‌پذیری و الهام از این رهبران مبارزات پی‌گیری داشته و فداکاری نموده‌اند.[11] 
علت اصلی محوریت علماء در رهبری جامعه سوابق درخشان مبارزاتی آنها و درک و شعور حمایت مردم از آنها و ساختار ایدئولوژی حاکم بر جامعه ایرانی می‌باشد که در آن مردم مطیع مراجع تقلید و روحانیت می‌باشند، نقطه پیوند مستحکم بین مردم و روحانیت شیعه ریشه در قدرت مذهبی در بین مردم شیوه و منش زیستی علماء دارد.[12] 
در دوره مبارزات قبل از پیروزی انقلاب نیروهای مختلفی در صحنه بودند که ایدئولوژی آنها برای مردم ناشناخته بود که پس از پیروزی انقلاب آنها از مردم جدا شده و هر یک از این گروه‌ها راهی برای خود گرفته یا به مردم پیوستند و یا به کارشکنی پرداخته و برعلیه نظام صف کشیدند، حزب توده و توده‌ای‌ها اغلب قبل پیروزی انقلاب سرکوب شدند و بقایای آنها نیز به خارج گریختند، بقیه گروه‌ها نیز با همراهی نظام ادامه راه دادند، اگرچه عده‌ای از آنها نیز کنار کشیده یا منزوی شدند و یا به خارج از کشور رفتند، مهم مردم بودند که در صحنه ماندند و از انقلاب خویش دفاع نموده و خواهند نمود. 
برای مطالعه بیشتر به کتاب تاریخ سیاسی معاصر، نوشته سید جلال الدین مدنی مراجعه کنید. 

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک: دکتر مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، چ سوم، تهران، علمی، 1371، ج 1 و 2و 3، ص 238 و 198 و 194 و 357. 
[2] . ر.ک: محمد ترکان، مدرس در پنج دوره تقنینیه، چ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367، ص 6 ـ 7. 
[3] . ر.ک: عبدالعلی باقی، مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، چ اول، قم، انتشارات گواه، 1370، ص 20 ـ 68. 
[4] . مانند پیشه وری و تقی زاده و رهبران کمونیست‌ها در ایران و احزاب دیگری که وابسته به غرب بودند. 
[5] . سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، جامعه مدرسین، بی‌تا، ص 170 ـ 235. 
[6] . روحانی، نهضت امام خمینی، چ اول، تهران، مرکز اسناد، 1372، ج 3، ص 80. 
[7] . همان، ص 71. 
[8] . ر.ک: مهدی ملک زاده، پیشین، علمای نجف و مشروطه. 
[9] . مدنی، پیشین، ج 2، ص 12. 
[10] . ر.ک: محمد جواد، مجاهد، جنایات کمونیست با وعده و وعید، چ اول، مشهد، انتشارات سعید، 1354، ص 50 ـ 92. 
[11] . مدنی، پیشین، ص 325 و 440. 
[12] . ر.ک: علامه امینی، شهیدان راه فضیلت، چ اول، تهران، انتشارات روزبه، بی‌تا، ص 411.


نوشته شده در پنج شنبه 90/11/20ساعت 7:12 عصر توسط اکبر نبی نظرات ( ) |

 

5- غیر از امام خمینی کدامیک از مراجع نجف و قم با شاه مخالف بودند؟

 

 

 

هیچ یک از مراجع تقلید هرگز در طول تاریخ با کسی که علناً مخالف و دشمن دین باشد موافق و سازگاری نداشته‌اند، خصوصاً در تاریخ معاصر چنین چیزی اتفاق نیفتاده است که احدی از مراجع شیعه با سلاطین جور عصر خاصی مانند پهلوی موافق بوده باشند. 
البته مخالفت علنی با دین اسلام و علمای اسلام و توهین به دین در دورة پهلوی دوم بعد از رحلت مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی بروجردی آغاز شد وگرنه در دورة حیات آن مرجع عالیقدر شیعه، محمدرضا پهلوی جرأت توهین آشکار به دین را نداشت، بعد از رحلت آن مرجع عظیم‌الشأن اهانتهای دربار پهلوی و طرفداران او آغاز شد (رحلت ایشان در سال 1340 بود)[1]که با هشیاری و بیداری حضرت امام خمینی(ره) نقش مرجعیت دینی ایفا شد و مقاومت و افشاگری در مقابل توطئه‌های داخلی و خارجی علیه استقلال کشور و فرهنگ اسلام آغاز گردید و بعد از پیدایش آن مرجع عظیم‌الشأن اکثر مراجع تقلید در سراسر ایران و حوزه‌های دیرپای ایران مانند حوزه قم، مشهد، اصفهان، تبریز و... به زعامت علمای بزرگ از حضرت امام خمینی حمایت نموده و مردم را در برابر این توطئه‌ها آگاه نمودند. مراجع تقلید نجف نیز با صدور بیانیه‌ و اطلاعیه‌های حمایت‌گرانه در برابر این توطئه‌ها ایستادگی و روشنگری نموده و حمایت‌های بسیار پرشور از امام خمینی(ره) نمودند. امام در آغازین راه مبارزه خود کتاب کشف‌الاسرار را می‌نویسد و بذرهای حکومت اسلامی را در جامعه اسلامی می‌پاشد و از آگاهی کاملی که از جریانات استعماری و استبدادی در ایران داشت تئوری جهاد مسلحانه علیه ظلم و استبداد و دفاع از استقلال را در این کتاب نگاشته و به گوش تمام نخبگان می‌رساند[2] مبارزه‌ی جدی امام و مخالفتشان با حمایت قاطبه‌ی علمای اسلام و مراجع بزرگ با قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی شکل تازه گرفت و آیات عظام امام خمینی، شریعتمداری و گلپایگانی در منزل مرحوم آیت الله حائری مؤسس حوزه تشکیل شد و تصمیم گرفته شد که به شاه در این طی تلگرافی اعتراض و خواستار لغو آن شده و به علمای شهرستانها نیز اعلام خطر نموده و هر هفته جلساتی برای حفظ وحدت نظر در مبارزه تشکیل شود. و همچنین آیات عظام نجفی مرعشی و گلپایگانی و شریعتمداری مکرراً طی تلگرافی از دولت علم خواستار لغو این قانون شدند و در راستای همین هدف مراجع بزرگ تقلید نجف آیات عظام خوئی، حکیم و بهبهانی...[3] طی تلگرافی از خواسته مراجع ایران حمایت نموده با توجه به اسناد و مدارک معتبر تاریخی اکثر مراجع بزرگ و معروف حوزه‌های قم و نجف در تمام مراحل انقلاب از امام خمینی و نهضت بیدارگر او حمایت نمودند. 
در جریان حادثه هجوم به مدرسه فیضیه و حبس امام و وقایع پانزده خرداد تمام مراجع از جمله مرحوم آیت الله گلپایگانی و نجفی مرعشی حمایتهای بی‌دریغ از نهضت امام و شخص امام خمینی و مرحوم قمی و محلاتی که در حبس بودند انجام دادند که در صفحات اسناد تاریخی موجود است.[4] پس این حوادث خونین که تمام طبقات مردم بر علیه رژیم ستمشاهی بسیج می‌شدند با حمایتهای مراجع قم و نجف این بسیج عمومی گرمتر و جدی‌تر می‌شد، در جریان قانون کاپیتولاسیون نیز امام خمینی با مقاومت سرسختانه در برابر استبداد و استعمار با حمایت یکدست مراجع نهضت را رهبری کرد. بنابراین در طول آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی از سال 41 تا پیروزی انقلاب علمای بزرگ که در حدّ مرجعیت شیعه و دارای جایگاه عظیم مرجعیت در بین مردم و معروف بودند. هیچ یک مخالفت با امام خمینی و نهضت او نداشتند، و همگی مخالف حکومت استبدادی شاه بودند، حضرات آیات شاهرودی، میلانی، سید عبدالله شیرازی و تمام مراجع تقلید و مدرسین حوزه‌های قم و نجف با اعمال وحشیانه شاه مخالفت نموده و با دادن اعلامیه مخالفت و نفرت خویش را به مردم ابلاغ می‌کردند.[5] برای مطالعه بیشتر می‌توانید به کتاب اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول که حاوی اسناد معتبر حمایت علما و مراجع قم و نجف از نهضت امام خمینی و مخالفت با شاه است مراجعه کنید. 
امام زمان(عج): اما در حوادث واقعه رجوع کنید به راویان حدیث ما (فقها و مجتهدین) که آنان حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان. 
کتاب غیبت شیخ طوسی 

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر، چاپ سوم، قم، جامعه مدرسین، 1360، ج 1، ص 609. 
[2] . همان، ص 617، و کشف الاسرار امام خمینی، چاپ قدیم، صفحات 223 و 224. 
[3] . همان، ج 1، ص 42-624. 
[4] . همان، ج 2، ص 55 و 73. 
[5] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تهران، سازمان تبلیغات، 1369، ج 1، ص 63. و علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، تهران، بنیاد فرهنگی امام رضا ـ علیه السّلام ـ ج 7، ص 192-111. و ص 206 و ص 25


نوشته شده در پنج شنبه 90/11/20ساعت 7:10 عصر توسط اکبر نبی نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

Design By : Pichak